در زمان‌های قدیم، پیرزنی به نام « ننه عقربه بلنده » تنهایی در باغی زندگی می‌کرد. 

پیرزن اسم باغش را « باغِ ساعت » گذاشته بود. وسط باغ ساعت، حوضِ کوچکِ فیروزه‌ای رنگی بود و دور تا دور باغ 12 درخت میوه وجود داشت. همه‌ی درخت‌های باغ، سیب بودند به غیر از درخت‌های سوم و نهم که پرتقال و درخت ششم که لیمو بود.

اتاق پیرزن بالای درخت دوازدهم بود...

نویسنده: هما اسدزاده

گروه سنی: ب (اول تا سوم ابتدایی)

موضوع: داستان تخیّلی و آموزش مفهوم ساعت

«معرفی شده در کتابنامه رشد آموزش و پرورش»