1 / 1

کتاب دهانی که حرف بدمی‌زد و دهانی که بوی بد می‌داد(دو داستان)

40,000 تومان

در داستان اول «دهانی که حرف بد می‌زد»، کودک یاد می‌گیرد که قبل از حرف زدن در مواقع عصبانیت و ناراحتی، کمی فکر کند و اگر حرف زشتی زد حتما معذرت خواهی کند. داستان دوم «دهانی که بوی بد می‌داد» درباره دهانی است که مسواک نمی‌کند و بو گرفته‌است بطوری‌که همه اعضای بدن از بوی بد دهان اذیت می‌شوند... کودک ضرورت مسواک کردن و بهداشت دهان و دندان را در این داستان می‌آموزد.


 

آن روز دوباره بین دهان و چشم و گوش جر و بحث شد.

مغز داد زد: بسه دیگه! چند لحظه ساکت باشید ببینم تقصیر کیه؟

گوش گفت: تا من حرف زور شنیدم دهان عصبانی شد و هر چقدر توانست بدوبیراه گفت! وای دارم از غصه سوت میکشم...

چشم گفت: بیچاره من! از خجالت گریه‌ام گرفته‌است.

دست قطره اشک گوشه چشم را پاک‌کرد.

مغز به دهان گفت: صد بار گفتم تا عصبانی شدی حرف نزن، صبر کن تا من کمی فکر کنم بعد یک جواب منطقی و درست حسابی بده! بینی گفت: ببینید منِ بدبخت از خجالت چقدر قرمز شده‌ام!

دهان جواب داد: یکدفعه عصبانی شدم دیگه چی کارکنم؟

گوش با ناراحتی گفت: حداقل می‌گذاشتی حرف طرفِ مقابلت تمام بشود! هنوز چهار کلمه بیشتر نگفته بود که به او توهین کردی! دهان با شرمندگی جواب داد: دستِ خودم نبود، يكدفعه عصبانی شدم و آن حرف‌های بد را زدم حالا هم خیلی پشیمانم...

چشم گفت پشیمانی سودی ندارد. دفعه اولت نیست که...

گوش پیشنهاد داد: به نظرم باید دهان را تنبیه کنیم تا....

نویسنده: طوبی‌اورنگ 

گروه سنی: ب و ج

موضوع: حرف بد زدن، بهداشت دهان و دندان، داستان‌های تخیلی

«معرفی شده در کتابنامه رشد آموزش و پرورش »