کتاب نه، به من دست نزن

گاهی اوقات در زندگی، موقعیت‌هایی به وجود می‌آید که لازم‌است بگویی نه! بروی و ماجرا را برای کسی تعریف کنی...
کتاب «نه، به من دست نزن» ماجرای دختر کوچکی را می‌گوید که یاد گرفت این حرف‌ها را بزند...

  آدم‌های زیادی دور و بر ما هستند؛ «غریبه و آشنا» ولی ما هیچ نمی‌دانیم در فکر آنها چه می‌گذرد… شاید رفتارآن‌ها با ما کاملا دوستانه و مهربان باشند؛ اما قصد و هدف‌شان سوءاستفاده از ماباشد، پس باید در مقابل هر خواسته یا رفتاری که دارند، اگر احساس خوبی نداریم بگوییم‌ «نه» و اجازه ندهیم آنها به خواسته‌شان برسند.

  «نه به من دست نزن» نام کتابی‌است که درباره‌ی حد و حدود ارتباط با غریبه‌ها، جواب رد‌ دادن به خواسته‌های نامعقول دیگران و اعتماد کردن به پدر و مادر را برای بچه‌ها شرح می‌دهد و تصویری از قرار گرفتن یک دختر بچه در موقعیتی ناخواسته و عکس العمل اورا به تصویر می‌کشد.

ملیکا شخصیت اصلی‌کتاب، در موقعیت بدی قرار می‌گیرد. ملیکا به خانه ی دوستش میرود تا باهم بازی کنند؛ اما دوستش خانه نیست ولی پدر دوستش این موضوع را به ملیکا نگفته و او را به خانه‌شان دعوت می‌کند! ملیکا حس خوبی نسبت به رفتارهای پدر دوستش ندارد و بلاخره موفق می‌شود هرطورشده از خانه دوستش فرار کند و به خانه خودشان برگردد… و همه ماجرا را برای مادرش تعریف کند.

•  اما واکنش مادر ملیکا به این ماجرا، یکی‌از مهم‌ترین قسمت‌های کتاب است…

نویسنده: طوبی اورنگ

گروه سنی: ب و ج

موضوع: تربیت جنسی کودک، قاطعیت، خودمراقبتی و مهارت‌های زندگی

«معرفی شده در کتابنامه رشد آموزش و پرورش»